خرداد 90 - بهانه دل
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهانه دل

می نویسم بر در و دیوار کویش حال خویش باشد آن را یار خواند یا کسی گوید به یار

            آقاجون

سلام ِ سلام ِ سلام...

آقاجون ِ مگه نه ِ همینه که جواب سلام واجبه ؟ پس به جان مادرت ِ سلام این گناهکار رو بی جواب نذار ِ امیدم رو ناامید نکن ِ تنها یک نیم نگاه آقا...

آقای من ِآغاز بهار روی تو ِ پایان همیشه خزونه اما بی وجود نازنینت ِ عطش دیدارتودلم ی مثل آتشفشونه

آره ِ خوب می دونی درد سربازت رو آقا ... تشنه ام تشنه معرفتت با یه نظر سیرابم کن و از غرق شدن در منجلاب جاهلیت نجاتم بده که هرچقدر دست و پا می زنم بیشتر فرو میرم . دریاب ِ دریاب من رو که تنها به امید به وصالت زنده هستم ای آخرین امیدم بعداز او... ای منتظر ِ کاش دیگر سرآید این انتظار ...

خدایا! در این هرزه بازار دلها و قلبها دل مارا از آن خودت و چشم مارا نگران مهدی ات کن   (اللهم عجل لولیک الفرج)



نوشته شده در شنبه 90 خرداد 28ساعت ساعت 12:2 عصر توسط عابر کوچه های عشق| نظر

السلام علیک یا صاحب الزمان ادرکنی

ای سلطان خوبان سلام .

ای قلم بی جان با مرکبت جان بده بر این صفحه ی سفید و جاری و یاریم کن چگونه خون رگانم را جاری و فدای یاری آقایم (عج) کنم؟ آقایی که به خاطر گناهان ما بشر شرمنده در پرده ی غیبت و غصه نشسته است و شکسته ترین دلها در زمان و زمانه شده است . چگونه خدایا این سکوت و قفل غیبت شکسته خواهد شد ؟ خدایا ِ آیا کمتر از پیرزن کلاف به دستم که خریدار یوسف بود . خدایا نجاتمان ده از این فاجعه و یاریمان کن تا نور جمال ظهورش را به ناز جان و دل بخریم . آقاجان مولای من . شرمم از این نوشته های بی عملم می آید. ما جز حرف و درد دل چیزی بلد نیستیم یا شاید نمی توانیم فرمان بردار خوبی باشیم و بهانه جوییم . آقایم (عج) اگر لب به سخن بگشایی و از درد دلهایت و غصه هایت بگویی ِ آه جگر سوزت از دست ما خلایق مرغان هوا را کباب خواهد کردِ مولای من ِ هرکسی سنگ صبوری دارد یا چون مولا علی (ع) چاهی دارد ِ یا چون مادرت بیت الخزانی دارد مولای من سنگ صبورت کجاست؟ در کنار قبر مخفی مادرت زهرا(س) ؟ ای تنها زایر و مونس زهرا (س) ِ یادر سجده های پر اشک و آهت ِ یا در لحظه های تنهاییت؟ الهی بمیرم و نبینم ای اشکها امانم دهید با این حال و ذهن پریشان ِ چه بنویسم چه دارم که هیچ ندارم ِ چون آقای مظلومم در فراق و غربت بسر می برد . این چه بلاییست یا چه حکمتی ِ خدایاِ این درد فراق . چرا بد شدیم چرا جریمه شدیم چرا منع از این لیا قت دیدار و ظهور شدیم آن هم از مولایی مهربان از این امام امامت و ولایت دور شدیم خدایا نجاتمان ده. آقا جان به خدا سوگند تنها دعا و آرزویم فرجت بوده و هست و دیگر هیچ نخواهم ای منتقم خون حسین (ع) . امیدم را به امید آمدنت از جمعه ای تا جمعه ای دیگر چشم در راهم. چشمانم را فرش قدومت کنم اگر لایق باشم ای یوسف فاطمه (ع).

                                                                                                                   (اللهم عجل لولیک الفرج)

استان لرستان – شفیعی



نوشته شده در دوشنبه 90 خرداد 23ساعت ساعت 10:0 صبح توسط عابر کوچه های عشق| نظر بدهید

می گه : دوست دارم آقا رو ببینمِ میگم: خیلی ها دیدند اما شد آنچه که نباید می شد به تاریخ10 محرم الحرام روز عاشورا صحرای کربلا. می گه  :خدا نکنه مثل اونا باشم، می گم: باشه سلمان باش مگرنشنیدی که ( سلمان منا اهل البیت ) میگه: سلمان با پیامبر (ص) بودو اون رو دیده بود ... کنارش بود، ِمیگم: اویس قرنی باش که ندیده عاشق ترین بود ِو پیامبر رحمت گفت: بوی اویس می آیدِ، آری پیامبر از سفر آمد ولی اویس او را ندیده رفته بودِ و آن بوی خوش اویس بود، بوی ولایت پذیری، ِ بوی تبعیت از امر صاحب زمانشِ، بوی و رایحه دلپذیر بندگی و عبودیت ؛ میگم: معیت با امامت داشته باش ِمی گه : معیت ؟!! می گم : یعنی با امامت باش ِ می گه چطور ؟ می گم: ببین امام توی زندگیت ولایت داره یا نه؟می گه: یعنی چه؟ میگم: حرف امامت تو زندگیت اولویت داره یا حرف خودت؟!! می گم: شده سعی کنی جایی که دوست دارند باشی و جایی که دوست ندارند نباشی؛ِ میگم: تاحالا شده از چیزی که نهی شدی دوری کنی و به چیزی که امر شدی نزدیک بشی ِو عمل کنی. می گم: تا حالا شده رفتار امامت رو شیوع بدی ِشیعه! میگم هم و غمت شده فقط دیدن ؟ اگر روزی اومد و ایشون رو دیدی ِ اگه بااونها نبودی و بر اونها بودی چی می کردی؟!! می گم: چرا کاری نمی کنی که امام تو رو ببینه. امام به دلت نظر کنه که دلت ِ دل بشه نه گل . می گم: مگه ندیدی که گفتن قومی که منتظر مصلح هستند خود باید صالح باشند" می گم: خوب باش، ولایت پذیر باش،ِ عبد باش، ِ شیعه باش،ِ ...می گه دوست دارم ازبوی ولایت پذیری و بندگی آقا رو شاد کنم می گه : دوست دارم آقا تو من رو ببینی .....

   

به امید ظهورش (اللهم عجل لولیک الفرج)

استان لرستان- سعیده جایدری



نوشته شده در یکشنبه 90 خرداد 15ساعت ساعت 7:8 عصر توسط عابر کوچه های عشق| نظر بدهید

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin