وکیلم...؟ - بهانه دل
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهانه دل

می نویسم بر در و دیوار کویش حال خویش باشد آن را یار خواند یا کسی گوید به یار

به نام آفریدگار مهر

السلام علیک یا سیدی یا صاحب الزمان و رحمه الله و برکاته

آقااجازه!

 

-          

          - وکیلم؟

صدایی نیامد، شک داشت.

دوباره پرسید.

-          - وکیلم؟

باز هم ساکت ماند.

در حالی که نیشش تا بنا گوش باز بود، برای بار سوم پرسید:

- وکیلم؟

-          ب ب ب... بعله!

از آن لحظه که شیطان از او وکالت گرفت، یک لحظه هم رهایش نکرد.

همیشه و همه جا همراهش بود؛ اونم شد عروسک کوکی شیطان!

پی نوشت:

هر که از یاد خدای مهربان برتابد، شیطانی بر او می گماریم که همراه و دمساز وی گردد.(سوره زخرف،آیه36)

 

باز هم نوشت:

از ماموریت که برگشت، خوشحال بود.

پرسید:راستی فرمانده! گمراه کردن این ها چه فایده ای دارد؟

ابلیس جواب داد:«امام این ها که بیاید، روزگار ما سیاه خواهد شد; این ها که گناه می کنند، امام شان دیرتر می آید...»

 

 

 



نوشته شده در چهارشنبه 93 شهریور 5ساعت ساعت 12:18 عصر توسط عابر کوچه های عشق| نظر

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin