صاحب الامر - بهانه دل
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهانه دل

می نویسم بر در و دیوار کویش حال خویش باشد آن را یار خواند یا کسی گوید به یار

یا مهدی ادرکنیامام نشسته بود روی سکوی جلوی خانه اش.
سمت راستش اتاقی بود که به جای در، پرده داشت.
مرد جلو رفت. پرسید:" صاحب الامر کیست؟"
امام به پرده اشاره کرد:" بزنش کنار!"
پرده را کنار زد. بچه ای حدودا پنج ساله دوید بیرون.
نشست روی زانوی امام.
امام دست کشید روی سرش:" این صاحب الامر شماست."
بعد پیشانی اش را بوسید و گفت:" برو داخل!"
رفت. مرد هنوز محو تماشا بود.
عید امامت بر منتظرانش مبارک باد.



نوشته شده در پنج شنبه 90 بهمن 13ساعت ساعت 12:19 عصر توسط عابر کوچه های عشق| نظر بدهید

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin