یک قطره اشک... - بهانه دل
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهانه دل

می نویسم بر در و دیوار کویش حال خویش باشد آن را یار خواند یا کسی گوید به یار

یک قطره اشک...

خیلی وقته شنیدم!!! از اون خیلی وقت وقتا.

وقتی بچه بودم که خیلی بچه بودم؛

که سلام جواب داره.

آقا جون اومدم؛‌ قبل هرچی گفتم سلام!

پس چرا جواب سلاممو نشنیدم؟؟؟

چون بدم، روسیاهم!

چون گناهکارم؛ چون توبه کردم شکستم!

جواب سلاممو نشنیدم.

 هرچی بودم،‌ هر چی هستم!‌ندونستم که چه طور پاهام اومدن سمتت.

اصلاً انگاری پاهام خودشون راه میرن.

دفعه ی اولم نیست اومدم پیشت.

اما به عشقت قسم!‌

این بار که سلام میدادم،‌ دلم بدجوری لرزید.

گوشامو تیز کرده بودم صداتو بشنوم. ولی .... نشنیدم!

اما پرنده ای با جیک جیکش گفت:

با این که بدی،‌ روسیاهی با گناهکاری،‌ توبه شکستی ولی اون اشکی که از چشات چکید منه پرنده تشنه را چون سیراب کرد.

من خودمم دیدم که امام تو دلش جواب سلامتم داد.

دانش آموز حقیر سمیرا سبقی – استان آذربایجان شرقی



نوشته شده در چهارشنبه 90 تیر 15ساعت ساعت 3:46 عصر توسط عابر کوچه های عشق| نظر بدهید

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin