پیداکنی مرا! - بهانه دل
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهانه دل

می نویسم بر در و دیوار کویش حال خویش باشد آن را یار خواند یا کسی گوید به یار

به نام آفریدگار مهر

آقااجازه!

السلام علیک و رحمه الله و برکاته

مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا

گاهــــی غبار جـاده ی لیــلا، کنی مرا


کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست

قـطره شدم که راهــی دریـــا کنی مـــرا


پیش طبیب آمده‌ام، درد می‌کشم

شــاید قرار نیست مـداوا کنی مــرا


من آمدم که این گره ها وا شود همین

اصلا بنـــا نبـــود ز ســــر وا کنــی مـــرا


حالا که فــکر آخــرتم را نمی­ کنــم

حق می­دهم که بنده دنیا کنی مرا


من، سالهاست میوه ی خوبی نداده‌ام

وقتــش نیــامده که شکــوفا کنــی مــرا


آقا برای تو نه! برای خودم بد اسـت

هر هفته در گناه، تمــاشا کنی مرا


من گم شدم؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی

وقتش شده بیائـــی و پیدا کنــی مــــرا


ایــن بــار با نــــگاه کریمـــــانه‌ات ببیــن

شاید غلام خانه حضرت زهـرا کنی مرا

(علی اکبر لطیفیان)

 



نوشته شده در پنج شنبه 93 فروردین 28ساعت ساعت 3:27 عصر توسط عابر کوچه های عشق| نظر بدهید

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin