آسایشگاه سرقفلی دارد! - بهانه دل
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهانه دل

می نویسم بر در و دیوار کویش حال خویش باشد آن را یار خواند یا کسی گوید به یار

به نام آفریدگار مهر

السلام علیک یا سیدی یا صاحب الزمان و رحمه الله و برکاته

آقا اجازه!

 

 

آسایشگاه سرقفلی دارد!

دزفول بودیم که زنگ زد و گفت: اگر امکان دارد به تهران بیایید با شما کار دارم.

من هم دو سه روزی مرخصی گرفتم و به تهران رفتم.

گفت: آسایشگاهی که من در آن هستم، در طبقه دوم ساختمان است و من می خواهم به طبقه اول منتقل شوم.

شوق پرواز

تعجب کردم.

گفتم:«شما یک سال در این آسایشگاه بیشتر نمی مانی، پس چه دلیلی دارد که می خواهی به آسایشگاه طبقه اول بیایی؟»

گفت:«این آسایشگاه مشرف به آسایشگاه دختران است؛ خوب نیست که نمازم باطل شود و مرتکب گناهی شده باشم. شما که مسئول خوابگاه را می شناسی، از او بخواه تا مرا به طبقه اول منتقل کند.»

مسئول آسایشگاه در حالی که می خندید با لحن خاصی گفت:« آسایشگاه بالا کلی سرقفلی دارد! ولی به روی چشم؛ او را به طبقه اول منتقل می کنم.»

منبع: پرواز تا بی نهایت، ص 34، شهید عباس بابایی به روایت ستوان محمد سعیدنیا 

 



نوشته شده در شنبه 93 مرداد 18ساعت ساعت 2:36 عصر توسط عابر کوچه های عشق| نظر

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin