تشنه وصل - بهانه دل
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهانه دل

می نویسم بر در و دیوار کویش حال خویش باشد آن را یار خواند یا کسی گوید به یار

مولای من مهدی جان

مولای من آیا اقیانوسی که رحمت و بخشایشش کران تا کران جهان را فرا گرفته است، فرصت شنیدن سخنان قطره ای حقیر و بی مقدار رادارد؟

تو را ای خورشید همواره روشن ونور بخش، می توانم به میهمانی فانوسی روبه افول دعوت کنم. می شود برای تو از رنج هایم بگویم؟

از رنج هایم، از آوارگی هایم، از تنهایی هایم؟ رخصت هست تا من از میان انبوه مشتاقانت و منتظرانت زمزم التماس سر دهم.

مولای من با همه ی روسیاهی و تهی دستی هرنیمه شعبانی که از راه می رسد، دوباره متولد می شوم؛ و چون مجنونی صحرا گرد و بی سامان به جستجوی تو بر می خیزم. اندوه فراق ت طعم شادی ها را در کام من تلخ گردانیده است؛ و حسرت آرزوی دیدارت مرا شبگرد کوچه های پریشانی ساخته است.

می دانم مولای من، می دانم وایمان دارم که تو روزی خواهی آمد، می دانم و تنها با این امید زنده ام اماچه کنم، که نه چون یعقوب (علیه السلام) می توانم همهی عمر بار جدایی را بردوش کشم و نه چون یونس (علیه السلام)، در شکم تنگ و تاریک ماهی دنیا توان زیستنم هست؛ ونه چون ایوب (علیه السلام) بردبار و لب خاموشم. تنها چون ابراهیم(علیه السلام) در میان شراره های سوزان فراقت به گلستان ظهور وبه این پیغام سرا سر مهربانی و به امید تو دلخوشم.

امام مهربانی: " انا غیر مهملین لمراعاتکم ولا ناسین لذکرکم"  

شتاب کن که منتظریم و مشتاق ...

محدثه شفیعی سروستانی

دانشگاه پیام نور سروستان (فارس)



نوشته شده در چهارشنبه 90 شهریور 16ساعت ساعت 12:41 عصر توسط عابر کوچه های عشق| نظر بدهید

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin