بهانه دل
می نویسم بر در و دیوار کویش حال خویش
باشد آن را یار خواند یا کسی گوید به یار
به نام آفریدگار مهر آقااجازه! السلام علیک یا سیدی یا صاحب الزمان و رحمه الله و برکاته. پیرمرد قد خمیده نشسته بودیم دور هم که پیرمردی قد خمیده عصا زنان وارد مجلس شد؛ سلام کرد و به سمت امام رفت. امام صادق سلام الله علیه جواب سلامش را داد. پیرمرد خم شد و دست امام را بوسید و در همان حال اشک از چشمانش سرازیر شد. امام پرسید: چرا گریه می کنی؟ پیرمرد که ایستاده بود گفت: فدایت شوم ای فرزند رسول خدا، صد سال است که پای قائم شما مانده ام. اکنون سنم بالا رفته و مرگم نزدیک شده و به آنچه که برای شما آرزو می کنم نرسیده ام... . اشک از دیدگان صادق آل رسول صلوات الله علیه وآله جاری شد، پس فرمود: ای پیرمرد! اگر خداوند تو را باقی گذاشت تا این که قائم ما را می بینی در مرتبه اعلی خواهی بود و اگر مرگ تو فرا رسد، روز قیامت با ما محشور خواهی شد. پیرمرد گفت: پس از این خبر، دیگر آسوده خاطر شدم. سپس امام صادق سلام الله علیه فرمود: ای پیرمرد بدانکه قائم سلام الله علیه از صلب حسن عسکری«سلام الله علیه» بیرون می آید... .(1) 1. بحار الانوار، ج 36، ص48؛ کفایه الاثر، ص35. به نام آفریدگار مهر آقا اجازه! از شدت تشنگی بی هوش روی زمین افتاده بود. رمقی نداشت. ناگهان چشم باز کرد و سرش را بر دامن شخص بزرگواری دید. چهره ای درخشان و با ابهت. سریع بلند شد، نشست و سلام کرد. جوابی زیبا شنید. آن آقا ظرف آبی به سید تعارف کرد. سید شهاب آب را نوشید، آبی که تا به حال به آن گوارایی نچشیده بود. آن آقا بلند شد، سید هم خیز برداشت و با احترام کنارش ایستاد. شخص بزرگوار با مهربانی رو به سید کرد و فرمود: به کجا می روی؟ سید شهاب گفت: حرم امامزاده سید محمد. فرمود: این حرم سید محمد است. سید نگاهی کرد، باورش نمی شد! او در بیابان ها راه را گم کرده بود و حالا زیر بقعه امام زاده ایستاده است و سفارشات امام مهربانش را با خود یادآوری می کند: سفارش می کنم به پدر و مادر و احترام به تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها و زیارت سیدالشهداء سلام الله علیه از دور و نزدیک...1 1. ضمیمه وصیت نامه آیه الله مرعشی نجفی.
By Ashoora.ir & Night Skin