شهریور 91 - بهانه دل
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهانه دل

می نویسم بر در و دیوار کویش حال خویش باشد آن را یار خواند یا کسی گوید به یار

ماعادت کرده ایم که همه چیز را دسته بندی کنیم...

کلا از هر چیزی که دسته بندی و بسته بندی باشد خوشمان می آید...

ما ادم های "اسیر"

باهر چیزی که بند داشته باشد حال می کنیم!

اما؛

امان از روزی که خدابخواهد...

روی ما را کم کند!!

آن وقت دیگر ما می مانیم و حوضمان !

حالابه خیالمان که امده ایم روزها را تقسیم کرده ایم به

"زوج"

 و

"فرد"

و هی از بچگی به همه یاد می دهیم که:

شنیه و دوشنبه و چهارشنبه"زوجند"

ویکشنبه و سه شنبه و پنج شنبه "فردند"

و در این زمان است که بچه هنگ می کند... چون هر چه می شمارد میشود6 تا!!

ویکی از روزهای هفته اضافه می آید!

خب ...پس ..." جمعه " چی؟!!

و شما هر چه سعی می کنی به بچه حالی کنی که این یکی فرق می کند... نمیفهمد...

این یکی نه زوج است و نه فرد...

و این همان جایی است که

خدا خواست" ما تویش بمانیم" وفکر کنیم..!

ولی ما... چه ساده گرفتیم... معمای روزها را...

چرا خدا" جمعه " را...

طوری آفرید که

که قبلش "فرد" باشد...!

و بعدش" زوج"...!

یعنی قرار است این وسط چه اتفاقی بیفتد؟!!

یعنی

اگر تنها واردش شدی

باید با "کی" بیرون بیایی؟!

یعنی قراراست

کسی به تنهایی کسی اضافه شود؟!

قرار است یادمان بیاید تنها نیستیم...

یا یادمان بیندازند که کسی تنهاست؟!

یعنی...

بقیه راه را خودت فکر کن

فقط خواستم یادت بیاورم که...

یادت آمد...



نوشته شده در چهارشنبه 91 شهریور 8ساعت ساعت 9:34 صبح توسط عابر کوچه های عشق| نظر

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin