طواف با عشق... - بهانه دل
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهانه دل

می نویسم بر در و دیوار کویش حال خویش باشد آن را یار خواند یا کسی گوید به یار

 

طواف با امام...

می خواست به حج مشرف شود. از بس با حیاء بود دلش نمی خواست هنگام طواف با مردی برخورد کند.

پدرش به او گفته بود ذکر «یا علیم یا خبیر» را زیاد بگو.

زمان طواف رسید. ازدحام جمعیت زیاد بود. مانده بود چه کند!

دید راهی جلویش باز شد...

کسی به گوشش گفت: خودت را به امام زمانت بسپار و در این فضا با او طواف کن.

دست به عبای امامش شد. تا هفتمین دور طواف.

می گفت تا آخرش انگشت کسی هم به او نخورد!

اما چهره نازنین آقا را ندید. دلش می سوخت که چرا سلام نداده تا جواب سلام آقای مهربانش را بشنود.



نوشته شده در دوشنبه 91 فروردین 14ساعت ساعت 12:9 عصر توسط عابر کوچه های عشق| نظر

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin