بهانه دل
می نویسم بر در و دیوار کویش حال خویش
باشد آن را یار خواند یا کسی گوید به یار
سجده اش طولانی شده بود. تعجب کردیم. نماز جماعت و این سجده تا به حال از پیامبر ندیده بودیم گفتیم شاید وحی نازل شده. نماز که تمام شد جلو رفتیم علتش را پرسیدیم. فرمود: حسن بر گردنم سوار شده بود. دلم نیامد او را پایین بیاورم منتظر ماندم خودش پایین بیاید. گفتیم : یا رسول الله با دیگران اینطور رفتار نمی کنید. فرمود: حسن ریحانه من است هر کس می خواهد به بهتر و مهتر بهشت نگاه کند به حسن نگاه کند. (برگرفته از کتاب « آفتاب غریب » از مجموعه کتب 14 خورشید و یک آفتاب)
نوشته شده در شنبه 91 مرداد 14ساعت
ساعت 11:13 صبح توسط عابر کوچه های عشق| نظر
By Ashoora.ir & Night Skin