بهانه دل
می نویسم بر در و دیوار کویش حال خویش
باشد آن را یار خواند یا کسی گوید به یار
صلی الله علیکم یا أهل بیت النبوه گمانم کربلا شد عمه نزدیک که بوی مشک ناب و عنبر آید به گوشم عمه از گهواره تا گور در این صحرا صدای اصغر آید مهار ناقه را یک دم نگهدار که استقبال لیلا، اکبر آید در این صحرا مکن منزل که شاید دوباره شمر دون با خنجر آید گمانم کاروان اهل بیت است که سوی کعبه دل با سر آید به رسم دیده بوسی با عزیزان به حسرت از مدینه مادر آید پس از یک اربعین هجران و دوری به دیدار برادر، خواهر آید همان خواهر که کس نشناسد او را به باغ لاله های پرپر آید همان خواهر ولی گیسو پریشان سیه جامه بنفشه پیکر آید نوای وای وای از قلب زهرا صدای های های حیدر آید اگر کشتند چرا آبت ندادند کفن بر جسم صدچاکت نکردند برادرجان سلیمان زمانی چرا انگشت و انگشتر نداری غم عشقت بیابان پرورم کرد هوای وصل بی بال و پرم کرد به من گفتی صبوری صبوری کن صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد
By Ashoora.ir & Night Skin