بهانه دل
می نویسم بر در و دیوار کویش حال خویش
باشد آن را یار خواند یا کسی گوید به یار
بارها گفتیم منتظریم تا بیایی دریغا! یادمان رفت که حضور داری از شهرهای ما گذر می کنی آری تو حضور داری پس چرا تو را ندیدیم؟ مگر می شود تو را شناخت ولی روی ماهت را ندید؟ اگر عاشق بودیم بوی یاس و عطر نرگست را می فهمیدیم نه! اگر عاشقت بودیم حتی با چشمان کور هم تو را می دیدیم بارها به راه وصال نگاه کردیم و گفتیم منتظریم دریغا که نمی دانستیم تو منتظر مایی تا قدم در راه وصال بگذاریم. نویسنده: م. شیرازی
نوشته شده در یکشنبه 91 اسفند 13ساعت
ساعت 4:54 عصر توسط عابر کوچه های عشق| نظر بدهید
By Ashoora.ir & Night Skin