فروردین 93 - بهانه دل
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهانه دل

می نویسم بر در و دیوار کویش حال خویش باشد آن را یار خواند یا کسی گوید به یار

به نام آفریدگار مهر

آقااجازه!

السلام علیک و رحمه الله و برکاته

مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا

گاهــــی غبار جـاده ی لیــلا، کنی مرا


کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست

قـطره شدم که راهــی دریـــا کنی مـــرا


پیش طبیب آمده‌ام، درد می‌کشم

شــاید قرار نیست مـداوا کنی مــرا


من آمدم که این گره ها وا شود همین

اصلا بنـــا نبـــود ز ســــر وا کنــی مـــرا


حالا که فــکر آخــرتم را نمی­ کنــم

حق می­دهم که بنده دنیا کنی مرا


من، سالهاست میوه ی خوبی نداده‌ام

وقتــش نیــامده که شکــوفا کنــی مــرا


آقا برای تو نه! برای خودم بد اسـت

هر هفته در گناه، تمــاشا کنی مرا


من گم شدم؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی

وقتش شده بیائـــی و پیدا کنــی مــــرا


ایــن بــار با نــــگاه کریمـــــانه‌ات ببیــن

شاید غلام خانه حضرت زهـرا کنی مرا

(علی اکبر لطیفیان)

 



نوشته شده در پنج شنبه 93 فروردین 28ساعت ساعت 3:27 عصر توسط عابر کوچه های عشق| نظر بدهید

به نام آفریدگار مهر

آقا اجازه!

السلام علیک یا سیدی یا صاحب الزمان

یا بقیه الله

آجرک الله ...

 

آقاجانم دلم لک زده برای اینکه لحظه ای لبخند بر لبان تان جاری کنم...


نامه یک عاشق به معشوقش، به رهبرش، به محبوبش...

نامه شهید علی خلیلی به مقام عظمای ولایت؛ امام خامنه ای حفظه الله

متن زیر نامه شهید علی خلیلی می باشد که 15 روز قبل از شهادتش خطاب به رهبر معظم انقلاب نوشته است.

به گزارش ثامن

سلام آقا جان!

امیدوارم حالتان خوب باشد. آنقدرخوب که دشمنانتان از حسودی بمیرند و از ترس خواب بر چشمانشان حرام باشد. اگر از احوالات این سرباز کوچکتان خواستار باشید،خوبم؛

دوستانم خیلی شلوغش میکنند. یعنی در برابر جانبازی هایی که مدافعان این آب و خاک کرده اند،شاهرگ و حنجره و روده و معده من عددی نیست که بخواهد ناز کند… هر چند که دکترها بگویند جراحی لازم دارد و خطرناک است و ممکن است چیزی از من نماند…

من نگران مسائل خطرناک تر هستم… من میترسم از ایمان چیزی نماند. آخر شنیده ام که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، خداوند دعاها را نمی شنود و بلا نازل میکند. من خواستم جلوی بلا را بگیرم.

اما اینجا بعضی ها میگویند کار بدی کرده ام. بعضی ها برای اینکه زورشان می آمد برای خرج بیمارستان کمک کنند میگفتند به تو چه ربطی داشت؟!!مملکت قانون و نیروی انتظامی دارد!

ولی آن شب اگر من جلو نمی رفتم، ناموس شیعه به تاراج میرفت ونیروی انتظامی خیلی دیر میرسید. شاید هم اصلا نمی رسید…

یک آقای ریشوی تسبیح بدست وقتی فهمید من چکار کرده ام گفت : پسرم تو چرا دخالت کردی؟ قطعا رهبر مملکت هم راضی نبود خودت را به خطر بیندازی!

من از دوستانم خواهش کردم که از او برای خرج بیمارستان کمک نگیرند، ولی این سوال در ذهنم بوجود آمد که آقاجان واقعا شما راضی نیستید؟؟ آخر خودتان فرمودید امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز شب واجب است.

افسران - نامه شهید علی خلیلی به رهبر معظم انقلاب، 15 روز قبل از شهادت
آقاجان!

بخدا دردهایی که میکشم به اندازه ی این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمیکند. مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین(سلام الله علیه) را امر به معروف و نهی از منکر تشریح نفرمودید؟

مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟

یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابی گری دارند حرف شمارا نمی فهمند؟؟؟یعنی شما اینقدر بین ما غریب هستید؟؟؟

رهبرم!

جان من و هزاران چون من فدای غربتت. بخدا که دردهای خودم در برابر درد های شما فراموشم میشود که چگونه مرگ غیرت و جوانمردی را به سوگ مینشینید.

آقا جان!

من و هزاران من در برابر درد های شما ساکت نمی نشینیم و اگر بارها شاهرگمان را بزنند و هیچ ارگانی خرج مداوایمان را ندهد بازهم نمی گذاریم رگ غیرت و ایمان در کوچه های شهرمان بخشکد.

بشکست اگر دل من بفدای چشم مستت

سر خمَ می سلامت شکند اگر سبویی



نوشته شده در سه شنبه 93 فروردین 5ساعت ساعت 6:16 عصر توسط عابر کوچه های عشق| نظر

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin